کشاورزی: بخش کشاورزی استان اصفهان علیرغم محدودیتهای
متعدد از جمله کمبود آب و در اختیار داشتن 2/4 درصد از کل اراضی کشاورزی
کشور، در تولید غلات، حبوبات و سردرختیها، دارای رتبه قابل توجهی در کشور
میباشد. مهمترین محصولات زراعی که در این استان پرورش مییابد عبارتند از
یونجه، چغندرقند، گل کلم، کرفس، ذرت، نخود، کدو و اسپرس.
گندم تقریباً در همه شهرستانهای استان کشت میشود و کشت سیبزمینی در فریدن رواج دارد.
از مجموع سطح اراضی آبی استان اصفهان، حدود 17 درصد آن را باغهای میوه
تشکیل میدهند و مقدار تولیدات باغی استان 3/1 درصد کل تولیدات باغی کشور
را شامل میشود. عمدهترین محصولات باغی استان شامل کشمش، آلبالو، انگور،
سیب، بادام، هلو، شفتالو، گردو، پسته، انجیر و زردآلو میشود.

دامداری: استان در زمینه پرورش دام و تولید فراوردههای
دامی، از استانهای فعال کشور به شمار میرود. محصولات دامی این استان
عبارتند از شیر، گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ و عسل.
بیشتر مراتع استان اصفهان از نظر کیفیت، تحت پوشش مراتع متوسط (درجه 3)
میباشد. سایر مراتع این استان به ترتیب از نظر کیفیت شامل مراتع فقیر
(درجه 4)، مراتع صخرهای و مراتع خوب (درجه 1 و 2) میشود.

صنایع کارخانهای: استان اصفهان به لحاظ تعداد
کارگاههای بزرگ صنعتی و ارزش افزوده کارگاههای بزرگ صنعتی، پس از استان
تهران در رتبه دوم کشوری قرار دارد. استقرار صنایع بزرگ و مادر که
تأمینکننده نیاز بسیاری از صنایع کشور میباشد همچون فولاد مبارکه، ذوب
آهن، پلیاکریل، دی ام تی، ال ای بی، سیمان سپاهان، هسا و ...، استقرار 31
شهرک صنعتی مصوب که صدها واحد را در خود جای داده، جایگاه استراتژیک استان
در تحقق اهداف صنعتی کشور را تقویت نموده است.
از دیگر صنایع استان اصفهان میتوان به صنایع نظامی، صنایع مواد غذایی و
فراوردههای پلاستیکی و کارخانههای بافندگی و ریسندگی اشاره نمود.
صنایع دستی: استان اصفهان یکی از بزرگترین مراکز تولید
انواع مختلف صنایع دستی ایران به شمار میرود. در این استان 178 رشته صنایع
دستی ثبت شده و بیش از 60 رشته در حال تولید و ارائه به بازار میباشد که
از این نظر استان اصفهان مقام اول در کشور را دارا میباشد.
قالیبافی: یکی از صنایع دستی استان اصفهان قالیبافی
است. اصفهان در زمان صفویه یکی از مراکز عمده قالیبافی بود. دراین شهر
تعداد زیادی کارگاه وجود داشت که در آن قالیهای زربفت بافته میشد.
متأسفانه در حمله افغانها، اصفهان آسیب فراوان دید و بسیاری از هنرمندان و
صنعتگران خود را از دست داد. در زمان قاجاریه قالیبافی اصفهان دوباره
احیا شد.
تعداد رنگهای انتخاب شده در قالیهای اصفهان بسیار محدود بوده و رنگهای
طبیعی بسیار کم مصرف میشود. گره قالیهای اصفهان، فارسی است. جوشقان از
توابع اصفهان است که در هنر قالیبافی بسیار مهشور بوده و سابقه قالیبافی
در آن به پیش از زمان صفویان میرسد ولی در زمان شاه عباس این صنعت در آنجا
بسیار توسعهیافته و کارگاههای متعدد شاهی در آنجا مشغول به کار بودند. در
موزههای اروپا و آمریکا تعداد زیادی قالی وجود دارد که منصوب به این
روستای کوچک میباشد.

قلمکارسازی: قلمکارسازی یکی از صنایع دستی باسابقه است
که از دوره مغولها در ایران مرسوم شد. در این دوره هنرمندان به منظور جلب
نظر حاکمان مغول به ابداع نقاشی روی پارچه یا پارچههای قلمکار روی آوردند.
این هنر قرنها در اوج شهرت بود و در زمان صفویه گسترش بیشتری پیدا کرد به
طوری که در زمان سلطنت شاه عباس کبیر، بیشتر لباسهای مردانه و زنانه از
پارچههای قلمکار تهیه میشد. این پارچهها مورد توجه ویژه درباریان نیز
بود و بیشتر لباس آنان از قلمکارزر یا اکلیلی تهیه میشد. در آن زمان
محلهای مخصوصی برای تهیه لباس درباریان در بازار قیصریه اصفهان وجود داشت و
پارچههای قوارهای قلمکار راکه در اصطلاح آن روز «دلگه» نامیده می شد را
از آن محلها به دست میآوردند.
متأسفانه در اواسط دوره قاجاریه، به تدریج از رونق این هنر زیبا کاسته شد
اما در زمان سلطنت رضاشاه با امتیازات خاصی که برای صنعتگران و ارباب
حرفهها به ویژه صنعتگران قلمکار فراهم شد، بار دیگر این صنعت رونق گذشته
خود را به دست آورد و عدهای از استادکاران بزرگ قدیمی مثل شیخ حریری مشهدی
عبدالخالق، حاج محمدرضا و حاج محمدتقی اخوان چیتساز، برادران بیرجندی و
شیخ بهایی و چند تن دیگر شرکت تولید قلمکار را تشکیل دادند و
به این ترتیب با تلاش و پیگیری صنعتگران این رشته و استقبالی که از آن شد،
بار دیگر حجم تقاضا برای این گونه پارچههای نقشدار افزایش یافت.
چون مقدار تولید و عرضه این محصول محدود بود صنعتگران به چارهاندیشی و
پیدا کردن راه حل جهت عرضه بیشتر با همان کیفیت هنری پرداختند. در این مورد
تنها راه چاره ایجاد نقوش مورد نظر روی قالب و انتقال قالبهای مذکور روی
پارچه بود. معروفترین استاد قالبتراش در این رشته مرحوم استاد رحیم
بیدادی بود که سالها پیش درگذشت. از استادان دیگر قالبتراش میتوان از
استاد اسماعیل قالبتراش و استاد مهدی اولیایی نام برد.

خاتمکاری: خاتم ترکیبی است از چندضلعیهای منظم با
تعداد اضلاع متفاوت (5، 6، 7، 8 یا 10ضلعی) که با استفاده از مواد اولیه
گوناگون همچون انواع چوب، انواع استخوان، مفتولهای فلزی و صدف، در رنگهای
مختلف تشکیل میشود و به وسیله آن سطح اشیاء به صورتی شبیه موزائیک،
آراسته میشود.

آثار خاتمکاری باقی مانده از دورههای قدیم همچون درهای کاخها، رحلهای
قرآن و صندوقهای مقابر، نشان میدهد که این هنر در زمان قدیم و به ویژه
عهد صفویه رواج کامل داشته و یکی از مراکز اصلی آن شهر اصفهان بوده است.
از خاتم در تهیه محصولات مختلفی همچون قاب عکس، جعبه سیگار، عصا، پیپ،
جعبه لوازم آرایش، جاکلیدی، جاقلمی و جلد آلبوم استفاده میشود.
در اصفهان علاوه بر اشیای خاتم که به شیوه شیرازی میسازند، قسمتی از
مصنوعات خاتم را با نقره و میناسازی توأم کردهاند که در شیراز وجود ندارد.
مثلاً جعبههای خاتمی که رویه آن را نقاشی مینیاتور میکنند و روی آن را
روغن میزنند.
منبتکاری: واژه منبت به معنای کندهکاری خاص همراه با
خلل و فرج بر روی چوب است که سابقهای دیرینه دارد. شاید بتوان آغاز تاریخ
منبتکاری را از زمانی دانست که انسان نخستین بار، با ابزاری بُرَّنده،
چوبی را تراشیده است.
مهمترین مادهای که روی آن منبتکاری میشود، چوب است. این چوب باید محکم
و بدون گره باشد. برای این منظور از چوبهای آبنوس، فوفل، بقم، شمشاد،
عناب و گردو استفاده میکنند. البته آبنوس و بقم به دلیل محکمتر و چربتر
بودن، دوام بیشتری دارند اما در ایران به خاطر فراوانی چوب گردو، اکثراً از
این چوب استفاده میشود.
در حال حاضر هنر منبتکاری همچنان رواج دارد و در گوشه و کنار ایران
هنرمندان بسیاری به آن مشغول میباشند اما متأسفانه استفاده از نقوش اصیل
که شامل طرحهای اسلیمی، خَتایی یا گل و بوته است، رو به فراموشی و طرحهای
خارجی جای آنها را گرفته است.
در نوعی از این هنر به جای آن که زمینه چوب را کندهکاری نموده و نقش مورد
نظر را برجسته سازند، چوبهای مختلف را با رنگهای گوناگون طبیعی آن بریده
و پهلوی هم قرار میدهند (این کار شباهت زیادی به هنر موزائیک دارد). در
این گونه جدید از چوبهای شمشاد برای رنگ زرد و عناب برای رنگ قرمز استفاده
میکنند.

منبتکاری چوب در شهرهای گلپایگان و اصفهان رونق و رواج درخور و شایان توجهی دارد.
سفال و سرامیکسازی: در شهر اصفهان و نیز در شهرهای نطنز و شهرضا در استان اصفهان سفال و سرامیکسازی رواج دارد و محصولات آن دارای خریداران بسیار است.

نقشهایی که در سرامیک شهرضا به چشم میخورد اغلب نقش گل و بوته و
ماهی است و برای رنگ کردن لعاب نیز از اکسیدهای فلزات آهن، مس و منگنز و
کبالت استفاده میشود. در شهر نطنز نیز یک کارگاه سرامیکسازی با استفاده
از خاک استونور محصولات جالبی را تولید میکند. در شهر اصفهان هم
کارگاههای متعدد سفال و سرامیکسازی وجود دارد.
ملیلهسازی: یکی از رشته های صنایع دستی اصفهان که
از ارزش هنری زیادی برخوردار است و تولید محصولات آن نیاز به ظرافت و دقت
فوقالعاده دارد ملیلهسازی است و فرآوردههای تولیدی صنعتگران این رشته
نمایانگر ذوق سرشار آنان است.

میناکاری: مشکل بتوان گفت از چه زمانی هنر
میناکاری در ایران رواج گرفته است زیرا از روزگاران پیش از عهد صفویه
نمونههایی از میناکاری در دست نیست و حتی از دوران صفویه نیز نمونههای
قابل ملاحظهای برجای نمانده است. در دوران قاجاریه میناکاری به مقدار کم
وجود داشته و اشیایی مانند سرقلیان و کوزه قلیان و کوزه و بادگیر قلیان را
میناکاری میکردهاند.
صنعت میناکاری در اصفهان از دوران پهلوی و حدود سال 1310 خورشیدی
رواج یافت. این هنر-صنعت به وسیله یکی از استادان هنرمند و بنام اصفهان؛
استاد شکرالله صنیعزاده بسط و توسعه یافت و شاگردانی در این مکتب تربیت
شدند که هر یک کانون دیگری در هنر مینا به وجود آوردند.
بیشتر اشیایی که میناسازان فعلی به بازار عرضه میکنند عبارتست از
گوشواره، گردنبند، انگشتر، جعبههای بزرگ و کوچک آرایش زنانه، قوطی سیگار،
بشقاب مینا، گلدانهای مینا، تابلوهای بزرگ و کوچک میناکاری که با هنرهای
دیگر مانند طلاکاری و خاتمکاری و مینیاتور ترکیب میشود.

اساساً میناکاری روی مس انجام میشود اما بر روی اشیای طلایی و نقرهای نیز میتوان میناکاری کرد.
کاشیسازی: کاشیسازی یکی از اصلیترین صنایع دستی
اصفهان است. در این فرآوردهها ویژگی طرحها و نقشهای قدیمی به خوبی حفظ
شده است و حتی امروز هم خواستاران بسیاری دارد.

کاشی معرق یکی از هنرهایی است که با استفاده از کاشی در این استان
انجام میگیرد. این هنر عبارت است از بریدن و خرد کردن کاشی و کنار هم قرار
دادن آنها. از آنجا که نقشهایی که روی کاشیها پیاده میشود تا حدی
پیچیده است، کاشیسازها نمیتوانند آنها را به صورت ذهنی ترسیم کنند از
این رو صنعتگران طرحهای مورد نظر را به طراحان سفارش میدهند و پس از این
که طرح مورد نظر تهیه شد، صنعتگران آن را روی کاشی پیاده میکنند. برای این
منظور طرح مورد نظر را روی کاشی ساده که قبلاً آماده شده قرار میدهند و
سپس روی خطوط طرح، سوزن فرو میکنند و به این ترتیب خطوط نقشه در جای سوزن
باقی میماند و با ریختن گرد زغال روی منفذهای ایجاد شده، شکل و طرح مورد
نظر بر روی کاشی انتقال داده میشود پس از آن خطوط را بر حسب ذوق و سلیقه
رنگآمیزی کرده و جهت پخت به داخل کوره میگذارند. پس از پخته و سرد شدن،
محصول آماده عرضه به بازار خواهد بود.
فیروزهکوبی: فیروزکوبی یکی از معدود رشتههای
صنایع دستی است که سابقه تاریخی چندانی نداشته و در حال حاضر نیز تولید
محدودی دارد و همین امر سبب گردیده تا فیروزهکوبی آن گونه که باید شناخته
نشده باشد هر چند که زیبایی و گیرایی یک محصول خوب صنایع دستی را دارا
میباشد.

قدمت فیروزهکوبی به حدود 70سال پیش میرسد. در آن زمان صنعتگری به
نام«یوسف حکیمان» معروف به محمدرضا در مشهد کار فیروزهکوبی بر روی
زینتآلاتی نظیر دستبند، گل سینه، گوشواره و ... را شروع کرد و حدود 20 سال
بعد این صنعت توسط صنعتگر دیگری به نام «حاج داداش» از مشهد به اصفهان
برده شد. در حال حاضر هنر فیروزهکوبی فقط در اصفهان رایج بوده و صنعتگران
شاغل در این رشته نیز همچون تولید آن محدود است.
در اصفهان فیروزهکوبی صرف نظر از جواهرات در ظروفی مانند بشقاب، لیوان، کاسه و گلابپاش و ... نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
سکمهدوزی و قلابدوزی: یکی دیگر از رشتههای
صنایع دستی موجود در شهر اصفهان سکمهدوزی و قلابدوزی است. مواد اولیه
مورد استفاده سکمهدوزان و قلابدوزان عبارت است از کتان ایرانی و خارجی و
نخ پنبهای. رومیزی گرد، زیربشقابی و دستمالهای مخصوص از انواع محصولات
سکمهدوزان یا قلابدوزان است.
گره چینی و مشبک: از سابقه گره چینی و مشبک در
ایران اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی پژوهشگران احتمال دادهاند استفاده از
این هنر از دوران خلفای عباسی شروع شده و در قرن 6 تا 8 هجری قمری در مصر و
سوریه متداول شده و از همان زمان به ایران رسیده است. از این هنر معمولاً
در ساخت درهای اماکن مقدس، مقابر، منابر و پنجرههای منازل و کاخها و
نردهها استفاده میشده است. از دوران صفویه به بعد تعبیه شیشههای رنگی در چوبهای مشبک رایج شده و اصطلاحاً به ارسی مشهور گردیده است.

از استادان این هنر مرحوم استاد غلامرضا آقا ابراهیمیان است که آثار باارزشی از او در بناهای تاریخی اصفهان موجود است.
قلمزنی: هنر قلمزنی در حقیقت نوعی حکاکی بر روی
فلزات میباشد. این هنر از دیرباز در ایران و به ویژه اصفهان رواج کامل
داشته است. ابزار کار هنرمند قلمزن تعدادی قلمهای مخصوص و چکش است.

نگارگری: نگارگری در ایران از سابقهای طولانی
برخوردار است. در زمان شاه عباس دوم که اصفهان پایتخت و مرکز هنر ایران شد،
نگارگری نیز در این شهر تکامل یافت. معمولاً برای نگارگری از چوب، عاج،
فیبر و استخوان استفاده میشود.

گیوهبافی و گیوهدوزی، عبابافی، پوستیندوزی، نمدمالی، زریدوزی،
خوشنویسی، صحافی و جلدسازی، گچبری، خراطی و نقرهسازی، از دیگر هنرهای دستی
است که در استان اصفهان رواج دارد.
معادن استان اصفهان
استان اصفهان از جمله استانهای کشور است که از ذخایر سرشار معدنی
برخوردار میباشد. این استان از نظر تعداد معادن، 6/6 درصد از معادن در حال
بهرهبرداری کل کشور را در اختیار داشته و در میان استانهای کشور رتبه
دوم را دارا میباشد. وجود معادنی همچون سرب و روی ایران کوه واقع در غرب
شهرستان اصفهان، معادن طلای موته در حوالی میمه، معدن سنگ چینی و ساختمانی
در گدار سرخ گلپایگان، نشان از فعال بودن بخش معادن این استان است.